جمعه، مرداد ۲۸

رطب خورده منع رطب چون نکند؟

نخستین باری که این داستان را شنیدم در سال اول دبیرستان و کلاس علوم دینی بود. معلم دینی دبیرستان ما پیرمردی بود که با حرارت و شوق عجیبی این داستان را برایمان تعریف می کرد. داستانی که حکایت میکند که روزی زنی فرزند خود را پیش پیغمبر اسلام برد و گله کرد که پسرش خیلی خرما میخورد و از محمد خواست تا او را نصیحت کند. محمد بن عبدالله به زن میگوید برو و فردا بیا و فردا محمد این کار را میکند. زن علت را میپرسد و محمد میگوید من خودم دیروز خرما خورده بودم و نمیتوانستم کس دیگری را از خرما خوردن منع کنم!

این داستان بعنوان یک ویژگی اخلاقی و یک درس اخلاق همواره بین مسلمانان مطرح است. صرف نظر از صحت آن، ارضاء مسلمانان با چنین وصف هایی از پیغمبرشان خیلی تعجب برانگیز است. من تا چند سال با این موضوع کلنجار میرفتم. اعتراف میکنم که تقریبن قبول داشتم که این یک درس اخلاقی است و مثلن اگر من امروز یواشکی یک نخ سیگار کشیدم دیگر حق ندارم دوستم را از این کار بر حذر داشته باشم! باید صبر کنم تا فردا بشود. گویا غروب و طلوع خورشید یکبار انسان را ریست میکند! انگار فردا من دیگر آن من امروز نیست! چرا که زمین یک مقداری دور خود چرخیده است!

اکنون ولی میدانم که این ویژگی اخلاقی محمد بن عبدالله یک سفسطه است. سفسطه ای که با نام you also در انگلیسی و «خودت هم» در فارسی شناخته میشود. جنبه سفسطه آمیز این حکایت در اینست که پیغمبر خدا اگر به کودک بگوید خرما نخور، کودک یا شخصی فرضی به او خواهد گفت «تو که میگویی نخور چطور خودت خورده ای؟» و به همین دلیل برای اجتناب از این چالش سنگین! و عجیب، دست به کار حکیمانه «برو فردا بیا» میزند. شاید هم از همانجا به بعد ادارات دولتی کشورهای اسلامی ارباب رجوع را به فردا حواله کرده اند! درست مانند آنکه یک معتاد به فرد غیر معتادی بگوید از مخدر دوری کن و فرد دوم بگوید سخن تو درست نیست چرا که خودت دوری نکرده ای یا نمیکنی.

درستی یا نادرستی یک سخن یا عمل بستگی به فاعل آن ندارد. اگر خرما خوردن زیاد، دزدی، سیگار کشیدن و غیره بد هستند، فی نفسه بدند؛ نه اینکه چون فردی آن را انجام میدهد/نمیدهد بد باشند. البته میدانیم که در اسلام اینها مطرح نیست و رفتار محمد عین عدل، انصاف، حقوق، اخلاق، انسانیت و خردگرایی است. ولی امروزه دستکم این حکایت محمد را یک سفسطه باز معرفی میکند.

سه‌شنبه، مرداد ۱۸

پرسش من از روزه داران


مسلمانان گرامی که زیاد درگیر نظم و نظافت نیستند. بروید در خیابان و سوار ماشین بشید و در راه مسجد، خیابان ها و نظمشون رو چک کنید و بعد از رسیدن به مسجد، داخل بشید و یک نگاهی هم به وضعیت مساجد کشورمون بندازید و بوی جذاب بهداشت فردی و نظافت رو استشمام کنید تا متوجه جمله اول من بشید. بعضی آخوندا میگن قدم های امام زمان فضای محل عبورشو عطرآگین میکنه. احتمالن این قدم ها همچین بوهایی داره. بوی گند جورابی که مدت هاست نشسته مونده و هرچه نشسته تر باشه به شرایط صدر اسلام نزدیک تره و ثوابش بیشتره.

حالا با این وضعیت گریه دار و قرمزی که وجود داره، روزه هم شده غوز بالا غوز! بوی گند و تعفن دهان بعضی ها آدم رو از یک متری میرنجونه. در صندلی عقب ماشین که میشینی بوی دهان جلویی هم تو رو اذیت میکنه. اعصاب های خورد و کله هایی که عملکردشون به دلایل مختلف پایین اومده و خمیازه های پشت هم روی همه اینها اضافه میشه. در جامعه ای که ارتباط نقش اول رو در پیشرفت زندگی و کار داره، بهداشت فردی و توجه به سلامت فرد با هدف سلامتی جامعه خیلی باید مورد توجه باشه.

سوال من اینه که چرا من مجبورم و باید مجبور باشم که این کثافات و تعفن های روزمره رو تحمل کنم تا کس دیگری بخواد روزه بگیره و به دستورات بیابانی بیش از هزار سال پیشتر عمل کنه که دیندار باشه؟ چطور من حق ندارم جلوی اونها آب و غذا بخورم و طبیعی زندگی کنم؟ اونها نباید مجبور باشند خورد و خوراک منو ببینن تا یه موقع طمع نکنند و هوس نکنند و دینشون سرجاش باشه ولی من مجبورم دین داری متعفن اونها رو تحمل کنم.


چهارشنبه، مرداد ۱۲

اثبات حرام بودن حقوق کارمندان در ماه مبارک رمضان

عرض کنم که در گیر و دار دعوای گرگان حکومتی و در آخرین اصطکاک آنها با هم، اخیرن نمایندگان مجلس از جمله آقای کواکبیان به مخالفت با طرح تعطیلی پنج شنبه ها پرداختند و اظهار نظر جالبی کردند. ایشون در لینک زیر




استدلال کردند که پنج شنبه ها نباید تعطیل باشه به این دلیل که خلاف شرع و قانون میشه. یعنی اگر کارمندان دولت کمتر از 44 ساعت در هفته کار کنند خلاف شرع و قانون هست و بنابر این میشه نتیجه گرفت که بخشی از حقوق اونها حرام (غیر شرعی) می باشد. البته ما میدونیم که جایی در شرع این موضوع کار 44 ساعته مطرح نشده، ولی احتمالن استدلال این آقا از مغایرت میزان دستمزد و کار سرچشمه میگیره.


نکته ای که اینجا مطرحه اینه که در ماه مبارک رمضان ساعت کار کارمندان دولت حدود 4 تا 5 ساعت در روز و 24 ساعت در هفته میشه و این چیزی در حدود نصف میزانیه که شرع و قانون داره براش حقوق تعیین میکنه. رو این حساب، میشه نتیجه گرفت که در ماه مبارک رمضان آقایان دولتی دارند حقوق حرام میگیرند و میبرند منزل سر سفره افطار همراه با حاج خانم میل می کنند.


کارمندان دولت، البته بجز بانکی ها و اونهایی که با مردم زیاد سر و کار دارند مثل پلیس راهنمایی، به نظر میرسه اکثرشون کاری هم انجام نمیدند. اگر به ادارات دولتی سری بزنید میبینید که کار هر بخش بر دوش یک عده است و عده ای که شاید هم تعدادشون به تعداد همون گروه اول میرسه فقط دارند از زحمات اونها استفاده می کنند و زیر باد کولر گازی روزنامه می خونند و چایی می خورند و آروغ می زنند و قطعن حق و حقوق این افراد با میزان کارشون هماهنگی نداره هرگز. حالا تازه به بهانه ماه رمضون هم همون یک مقدار کار رو از اونها میگیرند و در واقع هوا کردن رو تشدید می کنند!


این داستان مملکت نکبت زده ایرانه که آقایون یک حرفی میزنند که اولن در درستی اون تردید وجود داره، و مهمتر اینکه به فرض درستی هم خودشون رو زیر سوال میبرند با اون حرف. یکی نیست به این نماینده بگه تو خودت با هفته ای 2، 3 روز حضور در مجلس سنبل و الگوی کاهش کار در هفته ای! بهانه های واهی چیه میگیری؟ بگو احمدی نژاد رو می خواین ضایع کنین دیگه.



فعالیت در توییتر

بازار وبلاگ نویسی مانند گذشته دیگر داغ نیست. کسانی که وبلاگ نویسی و وبلاگ خوانی میکردند امروز بیشتر در توییتر فعال هستند. من هم برای کمک و ا...