سه‌شنبه، شهریور ۲۴

علم و دین


فرق علم و دین چیست؟
مقدمه

«علم دین را تایید می کند»، «دین از علم سخن می گوید»، «علم و دین با هم تضادی ندارند»، «علم و دین یک ریشه دارند».
این جمله ها را بارها شنیده ایم. بسیارند کسانیکه چه از روی نا آگاهی و چه از روی قصد و غرض تلاش دارند این گزاره ها را در بین مردمان جا بیاندازند و چه خوب هم جا انداخته اند. نا آگاهی مردم سبب شده است دین را در حد علم و حقایق علمی بدانند و علم را ناقص، ناکافی و محدود. غافل از اینکه اصولن بدانند تعریف علم چیست! در نوشتار پیش رو سعی میکنم علم، فلسفه علم، تفاوت آن با دین، حقایق دینی در برابر حقایق علمی و مطالبی از این دست را توضیح دهم.


تعریف علم

Science در زبان فارسی برابر خوبی ندارد. گرچه شاید بتوان «دانش» را برابر این واژه دانست، ولی آنچه که در فارسی امروز به جای این لغت بکار میرود «علم» است که البته خود این لغت عربی است و مانند اکثر لغات عربی دارای چند معنی است. ولی در این نوشتار، منظور از علم یا دانش، همان برابر انگلیسی ساینس است.


تعریف علم البته در همه جا کاملن شبیه به هم نیست ولی آنچه که به طور کل می توان درباره علم گفت اینست که «علم، آگاهی یا داده ای است که به طور سیستماتیک و ساختارمند درباره جهان فیزیکی پیرامون و پدیده های مرتبط با آن تولید یا کشف شده است» (1). همانطور که در تعریف هم آمد این تولید دانش و علم دارای سیستم یا نظام و ساختار است و به هر شکلی پدید نمی آید. این ساختار چیزی است به نام روش علمی (یا متد علمی) که چارچوبی است برای تولید دانش.


توضیح ماهیت علم و تحقیقات علمی، پروسه تحقیقات، الگوی استدلالات، روش های محاسباتی و ارائه رئوس و ابزارهای مورد استفاده در تحقیقات بر دوش «فلسفه علم» است که شاخه ای پر محتوا از فلسفه را می سازد. (2)


Scientific method - روش علمی


روش علمی زیربنای تولید دانش است. هر آگاهی، دانش و داده ای که از این روش پیروی کرده باشد ارزش علمی دارد. به طور خلاصه مراحل روش علمی چنین است:
  1. پرسشی مطرح می شود.
  2. تحقیقات درباره آن انجام می شود.
  3. فرضیه ای آزمون پذیر و سازگار با تحقیقات تولید می شود.
  4. فرضیه تولید شده مورد آزمون قرار می گیرد.
  5. نتایج آزمون مورد بررسی قرار می گیرد.
  6. اگر نتایج درست باشد اعلام می شود و در غیر اینصورت بازگشت به مرحله .2
در مرحله نخست، با دیدن یک پدیده در طبیعت و یا از جانب سایر فرضیات و نظریات، یک پرسش مطرح می شود که رسیدن به پاسخ آن، هدف محقق است. سپس او در مرحله بعدی به جمع آوری مشاهدات، تحقیقات، نظریه های مرتبط و ... می پردازد. پس از آن، با بررسی این شواهد، یک نظریه ابتدایی تولید می کند که این نظریه باید دارای یک ویژگی خیلی مشخص و مهم باشد که آن «آزمون پذیر بودن» است (این آزمون پذیری را در یاد داشته باشید تا بعدن بیشتر درباره آن صحبت کنیم). در مراحل بعدی، محقق باید نتایج آزمون را با مشاهده ای که در مرحله اول سبب طرح پرسش شده بود مطابقت دهد تا ببیند آیا این فرضیه، آن پرسش را پاسخ می دهد یا خیر؟ اگر بله، پاسخ به دست آمده است البته نه پاسخ نهایی (در ادامه توضیح داده خواهد شد) و اگر نه دوباره مراحل از پله دوم تکرار خواهند شد.


علم پویاست

گزاره های علمی پویا هستند. به این معنی که یک گزاره علمی، پس از آنکه از تمام مراحل روش علمی عبور کرد و در پایان، یک نظریه آزمون پذیر تولید کرد، باز هم از گزند تغییر و تحول در امان نیست! یک نظریه علمی، همواره در حال آزمایش شدن است. فرض کنید درباره چرایی یک پدیده مثلن علت افتادن سیب به زمین نظریه ای ایجاد شود. آن نظریه توضیحی از این پدیده بدهد و پاسخی برای آن داشته باشد و در آزمون هم موفق باشد. ولی دنیا که به آخر نرسیده تا آزمون ها هم به آخر برسند! بله آزمون ها مرتب در حال انجام شدن هستند. روزانه میلیون ها سیب و شی مانند سیب به زمین می افتد، از یک خودکار گرفته تا یک سنگ آسمانی. پس این یک آزمون همیشگی برای فرضیه است. هربار که فرضیه مورد نظر از آزمون سربلند بیرون بیاید، قوی تر و قابل اعتمادتر خواهد شد. ممکن هم هست که در برخی از این آزمون ها شکست بخورد و نتواند پدیده مشابهی را به خوبی تشریح کند، آنگاه به دست متخصصان پیرایش می شود و مورد بازنگری قرار می گیرد و احتمالن فرضیه ای جدید یا با کمی تغییر تولید می شود.


البته یک دلیل دیگر اینکه ممکن است فرضیه ای به دست فراموشی سپرده شود اینست که یک فرضیه جدیدتر خلق شود که پدیده مورد نظر را «بهتر» بتواند توصیف کند. اما بهتر از چه نظر؟ از این نظر که با توضیحات و وابستگی های کمتری بتواند چیزی را توضیح دهد. مثلن اگر دو نظریه درباره افزایش حجم یخ در دمای 0 تا منفی 4 درجه باشد که یکی بگوید علت این افزایش حجم ایجاد پیوند هیدورژنی کامل در هر مولکول آب است و دیگری بگوید علت آن، ایجاد همین پیوند هیدروژنی کامل در مولکول آب و اراده خداوند است، آن نظریه که با توضیحات کمتری این را تعریف کرده است مورد قبول است. این اصل به نام «تیغ اوکام» معروف است.


خلاصه اینکه هیچ علمی، صد در صدی و همیشگی نیست. نظریه تا جایی که بتواند به پرسش ها پاسخ دهد معتبر است و به محض اینکه در جایی گیر کند، دچار تغییر خواهد شد. البته در این میان باید تذکر داد که بین نظریه و حقیقت در علم فرق است. نظریه یا تئوری، توضیحی از یک پدیده است که تا به حال موفق بوده است. حقیقت علمی یا فکت علمی واقعیتی است در جهان پیرامون که آنقدر شواهد و اسناد درباره درستی آن وجود دارد که تبدیل به حقیقت شده است. مثلن، گردش زمین به دور خورشید یک فکت علمی است و کمتر کسی که دارای عقل سالمی باشد آن را رد می کند. ولی چگونگی و مکانیزم آن یک نظریه است. روزی نیوتون با نظریه گرانش آن را توضیح داد، امروز نظریه نسبیت عام آن را بهتر از نیوتون توضیح می دهد.


پس برای توضیح یک فکت علمی مانند گردش سیارات، در طول تاریخ نظریاتی بوده است. از زمان ارسطو که گمان می رفت زمین سطحی صاف دارد و مرگز جهان است تا به امروز که نظریه نسبیت عام را داریم. تمام اینها یک چیز را توصیف می کنند. همواره مورد پیرایش و بازنگری قرار گرفته اند و هم اکنون هم خود نسبیت عام در جایگاه یک نظریه باید منتظر این باشد که روزی در چالشی گرفتار شود و از اعتبار بیافتد! شاید تعجب کرده باشید ولی این ماهیت و فلسفه علم است.


فرق علم و دین


برخلاف علم، دین گزاره هایی تولید می کند که در طول تاریخ و زندگی بشر ایستا و بی تغییرند. یک جهت اختلاف علم با دین این است. مثلن روزه گرفتن در 30 روز متوالی برای همه ابناء بشر و در همه سنین یک گزاره دستوری دین است. این گزاره هرگز دچار تغییر نمی شود و همواره همین خواهد بود. ربطی ندارد شما چه آزمایشاتی می کنید. آیا یک خانم 60 کیلویی با یک آقای 100 کیلویی باید از همین یک نوع رژیم غذایی پیروی کنند؟ آیا تاثیرات بیولوژیکی روزه بر نوجوانان در حال رشد مفید است؟ آیا آب نخوردن در گرمای تابستان ضرر ندارد؟ آیا... . به کسی ربطی ندارد. هر چقدر مشاهدات و اسناد هم که جمع کرده باشید، این گزاره تغییر نخواهد کرد. چرا که اگر بنا باشد بشر در تعریف و تغییر این گزاره ها دست داشته باشد که دیگر دین نیست! فلاسفه دینی معتقدند دین از سوی مرجعی بلند مرتبه و فرا انسانی که به بد و خوب انسان آگاه است نازل شده است. علامه طباطبایی در تعریف دین می گوید: «دین عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، اعتقاد به این عقاید و انجام این دستورها، سبب سعادت و خوشبختی انسان در دو جهان است».(3)

دیدید که دین از سوی خدا نازل شده است و او به امور آدمی آگاه است. پس من و شما و دانشمندان و نخبگان نمی توانیم در دستورات دین دست ببریم و آنها را دچار تغییر کنیم. حال آنکه این دقیقن بر خلاف علم است. علم از سوی هیچ مرجعی صادر نشده است و خودش ضامن خودش است. پویا و فعال است و در طول زمان دچار تغییر می شود. البته این تغییر به سوی بهتر شدن است.

بارها افرادی گفته اند که علم قابل اتکا نیست چون در طول تاریخ تغییر می کند. ولی اتفاقن این همان نقطه اتکای علم است. چرا که با این ویژگی، علم همواره به روز است و می تواند مرجعی برای بشر باشد. بر خلاف دین که یکبار برای همیشه یک دستور صادر می کند و هرگز هم تغییر نمی کند.

یک تفاوت دیگر علم با دین در این است که همانطور که گفته شد، گزاره های علمی از «روش علمی» پیروی می کنند و تولید می شوند. یکی از ویژگی های تولیدات این روش، آزمون پذیر بودن آنهاست. اگر به خاطر داشته باشید، در چند بند بالاتر گفتم که در این باره سخن خواهیم گفت. این همان چالش دین است. بسیاری از گزاره های دینی اصلن قابل آزمایش نیستند. بنابر این از روش علمی پیروی نمی کنند. مثلن دین می گوید خدا وجود دارد! آیا کسی هست که بتواند این گزاره را آزمایش کند؟ یا مثلن می گوید روح و زندگی جاویدان حقیقت است. آیا می شود کسی را کشت و سپس زنده کرد تا از این موضوع سخن بگوید؟ (حتمن به ذهنتان رسیده است که برخی دارای تجربه نزدیک به مرگ بوده اند و زندگی پس از مرگ را تجربه کرده اند. البته این مطلب یک نوشتار مفصل را می طلبد که امیدوارم در آینده بتوانم آن را تهیه کنم ولی همینقدر بدانید که همه این ادعاها تاکنون پوچ و بی اساس بوده اند و یا سند درستی نداشته اند). فراتر از آن و به فرض شدنی بودن این آزمون، آیا ادعای بی مدرک آزمایش شونده، یک یافته علمی است؟

در واقع باید گفت، علت ایستایی دین در برخی موارد بر می گردد به همین آزمون ناپذیری. یعنی تا چیزی آزمایش نشود، طبیعتن نقاط ضعفش هم برملا نمی شود تا مورد بازنگری قرار بگیرد. اگر چه در بسیاری موارد هم با وجود آزمون پذیری، دلایل غیر قابل دسترسی در آن مورد ذکر می شود. مثلن درباره روزه، با وجود تحقیقات طبی و علمی که تاکید بر ردّ این رژیم غذایی دارند، ولی دلایل خنده داری همچون لطافت روح، شادی روحانی، ثواب اخروی و ... از سوی باورمندان ارائه می شود.

جمع بندی

چیستی علم به طور خلاصه گفته شد. روش تهیه علم هم به طور مختصر ذکر شد. همینطور ماهیت دین و فرق این دو. آخرین نکاتی که مایلم تذکر دهم اینست که به خاطر داشته باشید هر نظر و تئوری که از روش علمی پیروی نکرده باشد، علمی نیست و ارزش آکادمیک ندارد. البته شاید به درد حوزه های علمیه بخورد! مانند ادعاهایی که درباره تاثیر صوت بر مولکول های آب گفته می شود (ناباور عزیز در اینجا یک مطلب جالب در این زمینه دارد). در واقع این قبیل ادعاها «شبه علم» هستند نه علم.

همانطور که در تعریف علم گفته شد، حوزه تحقیق و بررسی علم، دنیای فیزیکی پیرامون است نه چیز دیگر. مثلن اگر کسی مدعی شد که بوسیله علم وجود روح ثابت شده است، به سخن آن اعتنایی نکنید. کمتر کسی که خبری از علم و دانش داشته باشد اینگونه سخنان را می زند، مگر اینکه منظوری داشته باشد. پس اگر ادعاهای ماوراء طبیعی در علم وارد شود، آن مبحث دیگر ارزش علمی ندارد. در هیچ کتاب دانشیک و علمی نمی بینید که از خدا و جن و ارواح سخن رفته باشد. هیچ کتابی نمی گوید زمین کروی است و به دور خورشید می گردد چرا که خدا خواسته است. البته به شرط آنکه آن کتاب در مجامع معتبر علمی و نه در بلاد اسلامی و زیر دست دکتر نماها و استاد نماهای آنان نوشته شده باشد.

دست آخر اینکه علم اگر در مورد پدیده ای اطلاعات کافی ندارد، می گوید فعلن آن را نمی دانم ولی تلاش می کنم بدانم. علم به نادانی خود داناست. بر خلاف دین که از نادانی های بشر سوء استفاده کرده است و آن ها را به نفع خود مصادره کرده است و به همین نادانی خود هم دانا نیست و به اصطلاح در جهل مرکب گرفتار است.

در پایان، یک تارنگار جالب و خواندنی درباره نظریه فرگشت (تکامل) معرفی می کنم. این تارنگار درباره فرگشت مطالب زیبا و جالبی دارد و این فکت و تئوری را به طور جذابی توضیح داده است. خواندن آن را از دست ندهید. آدرس آن:


پانویس
  1. http://www.britannica.com/EBchecked/topic/528756/science
  2. http://www.britannica.com/EBchecked/topic/528804/philosophy-of-science
  3. علامه سید محمد حسین طباطبایی، خلاصه تعالیم اسلام، برگ 4

برای بحث به گفتگو دات کام بپیوندید.

فعالیت در توییتر

بازار وبلاگ نویسی مانند گذشته دیگر داغ نیست. کسانی که وبلاگ نویسی و وبلاگ خوانی میکردند امروز بیشتر در توییتر فعال هستند. من هم برای کمک و ا...