خمینی گجستک وقتی آمد بهشت زهرا، هوا برش داشت. بی خبر از رمز و رموز کشورداری، بی خبر از مشکلاتش، بی خبر از بالا پایین اجتماع و اقتصاد، بی خبر ازفوت و فن کشورداری، سرمست از اینهمه پشتیبانی و استقبال چیزهایی بر زبان آورد که بعدن شد چالش حکومت اسلامی تا همه آن سخنان را سانسور کند! مگر میشود؟ سانسور سخنان رهبر کبیر انقلاب؟ وقتی آدمی تا دیروز برای نقل مکان از خر و یابو استفاده میکرده و امروز یکهو یک هواپیمای چارتر برایش گرفتند و حمایت میلیونی مردم را پشت سرش میبیند، چرا همان یابو برش ندارد؟
حال کاری به اینهاش نداریم. نکتهای که در نظرم است اینکه آیا توجه کردهاید که این مردک چرا نگفت شاخصهای اقتصادی را بهبود میدهیم؟ چرا نگفت درآمدتان را افزایش میدهیم؟ نگفت اشتغالزایی میکنیم؟ نگفت سطح سواد را بالا میبریم؟
توضح قانع کننده اینست که اینها همهاش در دسترس بود. مردمِ شکم سیر ایران همه چیز داشتند. تنها چیزی که نداشتند یکی اتوبوس و آب و برق مجانی بود یکی هم آزادی سیاسی. اولی که با بیلاخ مواجه شد دومی هم به خیال بعضیها به دست آمد. با کمال اطمینان میتوان گفت اگر کسی امروز همچنان هوادار رژیم باقی مانده است از دو حال خارج نیست: یا او جیره مواجب بگیر رژیم است و به اصطلاح، به فکر نوندونیاش است؛ یا کله خریست که دومی ندارد. نگاه کنید به محمد نوریزاد که چطور از رژیم برگشته است. چطور با زبان روشن و صریح از انقلاب و شخص خامنهای انتقاد میکند. او به بسیاری جوانان اظهار میکند که ما با ندانم کاریهایمان جوانی شما را گرفتیم. او از جوانها عذرخواهی میکند. این مرد شهامت این را دارد که بگوید من اشتباه کردم. مانند مسعود رجوی گجستک نیست که بگوید «اَنقَلاب ما را دزدیدند» و خود را پشت سر همان آخوندهایی که هواداریشان را میکرد پنهان کند. مانند اصلاح طلبان نیست که بگوید این سیستم اصلاح میخواهد تا ماندهی و خواستنی گردد. نوریزاد از دسته انسانهایی بود که افتخارش این بود که خامنهای برای اثاث کشی، به جز کتابهایش تنها نیاز به یک وانت دارد! آنوقت این مرد امروز از خامنهای برگشته است. نوریزاد روزگاری در کیهان قلم میزد و آیت الله مصباح یزدی را تعبیر به چراغ هدایت میکرد. امروز به او خرده میگیرد. هتا جسته گریخته به خمینی بیمار رونی نیز حمله میکند و مثلن میگوید او که معصوم از خطا نبود. پس اگر کسی هنوز در خیال نوریزاد سالهای دور است، یا منافعی دارد یا کور است.
البته این هم میگذرد و تاریخ نشان داده انسانهای ظالم پابرجا نخواهند ماند و بالاخره روزی به سزای اعمال خود خواهند رسید. چنانچه صدام حسین را از درون سوراخ موشی با خفت و خواری بیرون آوردند، خامنهای را هم خواهند آورد. شاید هم البته بارگاهش را ویران کنند. ولی این اتفاق گریز ناپذیر است.
به فیسبوک انجمن دفترچه بپیوندید.
انجمن گفتگوی دفترچه دات کام.