سه‌شنبه، آبان ۱۴

برهان علیت



رد برهان علیت
(اشکالات برهان علیت)
با درود؛
پیشتر گفتیم که براهین اثبات وجود خدا همگی دارای شبهات و ابهامات متعددند و بارها رد شده اند. از بین همه آنها دو برهان نظم و علیت مهمترین و عمده ترین آنها هستند. در این مطلب قصد دارم رد برهان علیت را ارائه دهم. اصل مطلب را به صورت علمی تر اما با شرح و تفصیل کمتر می توانید در تارنمای زندیق مطالعه کنید.
برهان علیت یکی از قدیمی ترین براهین است که در شکل خلاصه و کلاسیک زیر مصطلح است:
هر پدیده معلولی ست که علتی دارد و بدون علت شدنی و ممکن نیست، چون تسلسل علل ممکن نیست پس باید علت نخستینی وجود داشته باشد. این علت نخستین خدا است.
این برهان به شکل کاملا غیر منطقی نتیجه میگیرد که علت نخستین حتما خداست! اصلا به فرض که کل برهان درست باشد. از کجا معلوم که این خدا همان خدای ادیان و کتاب های دینی و ریشداران دین فروش است؟ از کجا معلوم با آن عظمت و جلال و شکوه(که حتمن دارد که توانسته نخستین علت باشد) انسان ها را تنها به خاطر نماز نخواندن یا باور نداشتن به خود، دچار عذاب همیشگی کند؟ می دانیم که خدایی که در فلسفه و عرفان وجود دارد، بی نهایت با خدای ادیان متفاوت است؛ برگردیم به اصل موضوع.
برهان علیت به طور مفصل تر می گوید:
1-علیت جهانشمول است(هر معلولی علتی دارد)؛
2-در میان پدیده ها وابستگی علّی وجود دارد؛
3-تسلسل علل ممکن نیست؛
4-لذا باید نخستین علتی باشد که آن خداست.
برویم به سراغ مقدمات برهان؛ چرا علیت جهانشمول است؟ چه دلیلی داریم؟ آیا ما کل جهان را بررسی کرده ایم که این مطلب را برداشت کنیم؟ تذکر اینکه علیت در قرنها پیش ارائه شده و امروزه در "فیزیک ریز" و در ابعاد اتم و الکترون پدیده هایی را می توانیم نام ببریم که فاقد علت هستند. پس چیز یا چیزهایی وجود دارند که بدون علت باشند.
از آنجمله جهان است که بدون علت است. اما خداباور قبول نمی کند و می گوید چطور می شود جهان بدون علت باشد؟ بسیار خب، پس به سوال اساسی ما جواب بدهد و بگوید که: علت خدا چیست؟
اگر خدا دارای علت باشد پذیرفته نیست چرا که هم از خدایی خود برکنار می شود و هم علت او هم باید علتی داشته باشد و علت علت او نیز همچنین و مجددا تسلسل بوجود می آید؛ اما این برهان برای فرار از تسلسل به خدا پناه آورده است.





اما اگر خدا بی علت باشد باز هم پذیرفته نیست؛ چرا که یکی از مقدمات برهان که باعث شد به ایده خدا برسیم جهانشمول بودن علیت بود. یعنی همه چیز شامل علیت می شود. اگر قرار باشد حتی یک چیز رابطه علیت را نقض کند، باعث می شود کل برهان نقض شود. یعنی چیز یا چیزهایی وجود دارند که بدون علت هستند. لذا اصلا تسلسل علل بوجود نمی آید تا بخواهیم برای باز کردن این گره کور، به خدا پناه ببریم.
اگر من بگویم جهان علتی ندارد با اعتراض خداباور روبرو می شوم که می گوید علتش خداست اما خدا علتی ندارد! پس فرق گفته من و او چیست؟ ما هر دو یک چیز می گوییم. اما منظور من کجا و منظور او کجا!
تصور جهانی بی علت برای همه ما دشوار است. اما ظاهرا این تنها ایده و فکر درست است. ما علیت را از روی پدیده های روزمره و عینی برداشت کرده ایم، اما همانطور که گفتم در فیزیک ریز و اتمی، پدیده های فاقد علت زیادند.
جوابی برای این سوال که جهان چطور بی علت است نداریم. اما خدا هم درمان این درد بزرگ نیست. هم به دلایلی که گفته شد و هم به این دلیل که دلایل محکم و مستدل دیگری در باب اثبات وجود خدا نداریم. یعنی خدا قبلا بر ما ثابت نشده است تا بخواهیم در این مشکل نیز به او متوسل شویم. نمی دانیم. خیلی چیزها هست که نمی دانیم. اما این باعث نمی شود در شرایط نادانی، فرض را بر وجود خدا، آنهم خدایی بسیار انتقام گیرنده، صاحب جهنم و بهشت، تشنه نماز و ستایش بگذاریم.
نتیجه اینکه علیت نمی تواند جهانشمول باشد. یا دست کم بدون پذیرفتن تسلسل نمی تواند. اما در هر دو حال راه به سوی خدا نمی بریم. اگر علیت جهانشمول نباشد، همانطور که گفته شد جهان می تواند فاقد علت باشد. اگر تسلسل ممکن باشد اصلا خدایی در کار نخواهد بود.
در نهایت خداباور ممکن است بگوید که جهان نمی تواند بدون علت باشد اما خدا می تواند! ولی چرا؟ چه خصوصیتی باعث این تفاوت شده است؟ حتما می گوید جهان مادی ست و خدا غیر مادی! اما در هیچ کجای این برهان از مادی یا غیر مادی بودن علت یا معلول صحبت نشده است. اگر بنا به ادعا باشد من نیز می گویم که ماده می تواند بدون علت باشد اما غیر ماده نه! اصلا به فرض درست بودن این ادعا، چطور شده است که ماده از غیر ماده بوجود آمده؟ آیا غیر ماده علت ماده شده است؟
ممکن است خدا باور بگوید چون خدا بسیط است و نیاز به علتی برای جمع شدن اعضایش ندارد می تواند فاقد علت باشد. گذشته از این سوال که چطور چیزی بسیط دارای شعور و خرد و توانایی و اراده و غیره است برای پدید آوردن جهان؛ می گوییم که برخی عوامل ابتدایی این جهان بسیط بوده اند و آغازگر زنجیره علل! ممکن است خداباور بگوید خیر، ماده نمی تواند بسیط باشد. اما چرا؟ چه دلیلی دارید؟ هیچ پاسخی دریافت نمی شود و بحث خاتمه می یابد.
ملاحظه می کنید که برهان علیت دچار تناقضات منطقی آشکار و در برخی جاها برداشت سنتی و غلط از علیت و مشکل تحلیل موضعی است. دیدگاه انسان در طول تاریخ از علیت بسیار متحول شده است. بیان کلاسیکی که می گفت پدیده های مشابه علت های مشابه دارند امروزه اشتباه و نادرست است.
به طور خلاصه:

برهان علیت سعی میکند برای فرار از تسلسل خود بوجود آورده و البته غلط (چرا که می دانیم برخی پدیده ها بی علتند) به خدا پناه بیاورد. اما با تحلیلی دقیقتر و موشکافانه تر متوجه می شویم که ایده خدا نیز راه چاره نیست. دوستان خداباور ممکن است بیان کنند که با توجه به ادعای خود من، بعضی چیزها بی علتند و خدا نیز در زمره آنان است. ولی در متن توضیح دادم که اگر چیزهایی فاقد علت باشند در ابتدا: نیازی به رسیدن به خدا نداریم چون تسلسلی بوجود نمی آید. از دیدگاه دیگری می شود گفت خدا علت همه چیز یا علت العلل نخواهد بود و بعضی پدیده ها از علتی به جز خدا آغاز شده اند که قابل قبول نیست؛ در دوم: جهان می تواند یکی از چیزهای بی علت باشد تا خدا نخواهد وجود داشته باشد.

*****
در این زمینه، نوشتار ناباور را بخوانید.


در پیام بعدی رد برهان نظم را نگارش خواهم کرد.

خرد نگهدارتان باد.


برای بحث و بررسی به گفتگو دات کام بپیوندید.

فعالیت در توییتر

بازار وبلاگ نویسی مانند گذشته دیگر داغ نیست. کسانی که وبلاگ نویسی و وبلاگ خوانی میکردند امروز بیشتر در توییتر فعال هستند. من هم برای کمک و ا...