یکشنبه، آذر ۱۷

برهان شر، بخش دوم



شبهات و پاسخ های برهان شر
با درود؛

پس از بیان برهان شر، بد نیست پاسخ های آن را نیز بررسی کنیم تا یک بررسی و نگرش تمام و کمال انجام داده باشیم.

عمده ترین پاسخ ها در واقع به میان کشیدن "سنت های الهی" است. منتقدین برهان شر با آوردن این پاسخ ها سعی می کنند شرهای موجود در جهان را سازگار با وجود خدا و اخلاقی جلوه دهند. البته همانطور که گفته شد وجود تنها یک شر غیر اخلاقی نیز باعث می شود برهان شر موفق شود. این پاسخ ها بایست تمامی شرها اعم از طبیعی و مصنوعی را شامل شود.

سنت اختیار
خداوند به انسان اختیار داده است تا از بین نیکی و بدی یکی را برگزیند. برای آنکه بتوان در مورد انسان قضاوت کرد باید او را مختار کرد. زیرا در غیر اینصورت قضاوت در مورد اعمالی که در انجام دادن آنها اختیاری در دست نبوده عادلانه و منطقی نیست و از عدالت خدا انتظار می رود با دادن اختیار اجازه وقوع مقداری شر را بدهد تا خیر بزرگتری حاصل شود.
این پاسخ توجه را از خدا به سوی انسان جلب می کند. در واقع بیان می شود که این انسان است که با داشتن اختیار موجب بروز شر می شود. و این به دلیل رسیدن به خیر بزرگتری ست؛ لذا شرهایی اخلاقی در پس پرده دنیا وجود دارد.
نخست آنکه در مورد مختار بودن انسان شک و تردیدهای اساسی وجود دارد. چگونه انسان مختار است در صورتی که حتی به دنیا آمدن و نحوه و محل تولد خود را انتخاب نکرده است؟ در مورد مختار بودن انسان توافق نیست و این پاسخ مستلزم اینست که نخست مختار بودن انسان اثبات شود و سپس این پاسخ بیان شود.
گر آمدنم به من بدی نا مدمی ******* ور نیز شدن به من بدی کی شدمی؟

به زآن نبدی کندر این دیر خراب ******* نه آمدمی نه بدمی نه شدمی
خیام

وانگهی، اثبات مختار بودن انسان زمانی سخت تر و نشدنی تر می شود که برهانی قوی و محکم به نام "برهان اختیار" مبنی بر مختار نبودن خود "خدا" به میان آید. یعنی اثبات می شود که خدا نمی تواند مختار باشد. پس چطور یک موجودی که خود مختار نبوده و نیست، می تواند موجوداتی مختار بیافریند؟

در دو، اصلن اجازه دهید مختار بودن خدا و حتی انسان را درست فرض کنیم. آیا این عادلانه است که خدا به بهانه نایل شدن به خیر، اجازه وقوع شر را بدهد؟ حتمن پاسخ اینست که در صورت مختار نبودن انسان عدالت خدا زیر سوال می رود! و این مساله ضرورت دارد. اما آیا تام الاختیار بودن انسان نیز ضروری است؟ مانند آنکه شخص جنایت کاری اسلحه ای به دست دارد و در آستانه شلیک به مردم بی گناه است و ما جلوی آن را نگیریم(در حالی که می توانیم) تنها به این بهانه که او با انجام عمل خلاف قتل، مجازات خواهد شد و در صورت مجازات از خلاف کاری دست خواهد کشید و این خیر آن عمل قتل است. یقینن اجازه وقوع این عمل یک کار غیر اخلاقی است. یا مثل آنکه پدری پسر خود را که شنا بلد نیست به رودخانه بیندازد و بگوید او اختیار دارد که خفه شود یا نشود! در همه نظام ها و جوامع اخلاقمدار، آزادی و توانایی از افراد شرور سلب می شود، مثلن به زندان می افتند یا تبعید می شوند(درست مانند آقایان خمینی، خامنه ای و رفسنجانی شرور که در دوران پهلوی تبعید یا زندانی شدند).

در سه، سعی این پاسخ اینست که نشان دهد خدا با مختار کردن انسان ها شرور بودن را از خود دور کرده است. اما باید توجه شود که خود خدا با مختار کردن انسان ها به طور غیر مستقیم عامل شر است. مانند آنکه رهبر یک گروه خلافکار با تهیه اسلحه برای اعضایش باعث آدم کشی بشود و بگوید آنها خود این را برگزیده اند. خدا از یک طرف با خلق کردن انسان و از طرفی با دادن اختیار به او عامل شر و شرور است.

در چهار، این پاسخ تنها شرهای مصنوعی را شامل می شود و پاسخی برای شرهای طبیعی ندارد. انسان ها معمولن نقشی در پیدایش و گسترش ویروس ها، انواع بیماری های کشنده، تولدهای ناقص، دیوانگی، جنون، سیل، زلزله، آتشفشان، خشکسالی، حمله حیوانات وحشی، نازایی، ضعف بینایی و بسیار بسیار عامل کشنده دیگر ندارند. چه خیری می تواند در وقوع طوفان و سیل و کوری و کوررنگی و ناقص الخلقه بودن باشد؟ حتمن همگی کلیپ نوزاد ناقص الخلقه ای را که به اندازه کف دست است دیده اید. اگر ندیده اید در اینجا ببینید. در حالی که این نوزاد چند ساعت بیشتر زنده نیست، چرا خدا اجازه حلول روح و ولادت را به آن داده است؟ کدام خدای نیک خلق و خوش رفتاری را برای اینکار سراغ دارید؟ پس مشاهده می شود که در صورت غلط فرض کردن تمامی اشکالات قبلی، تنها می توانیم برای شرهای مصنوعی، آنهم با این همه ارفاق، سنت اختیار را قبول کنیم. اما در مورد شرهای طبیعی برهان شر استوار است.

سنت تنبیه
شری که در دنیا وجود دارد نتیجه گناهان خود انسان هاست. این شرها تنها مکافات خود انسان است.


این دیدگاه مخصوصن در مسیحیت رایج است. در دین اسلام نیز به شکل موهوم و ناشایست بیان شده است. حتما شنیده اید که صدقه 70 بلا را از بین می برد؟ کدام بلا را؟ شر یا بلا؟ آیا هر دو یکی نیستند؟ بگذریم. بحث پیرامون این مطلب باشد برای بعد.

نخست آنکه، چرا خدا از ابتدا اجازه گناه را داده است و سپس برای مجازات آن باعث وقوع شر شده است؟ اجازه گناه کردن به انسان با علم به اینکه انجام گناه باعث ایجاد شر می شود جز شرور بودن نیست. به اصطلاح این پاسخ عذر بدتر از گناه است.

دو اینکه، عادلانه بودن تنبیه الهی در دنیا و آخرت، مورد توافق نیست و دارای شبهه است. ابتدا باید اثبات شود که تنبیه الهی عادلانه است.

سه اینکه، در شرهای دنیوی تنها گناه کاران(مانند حضرات خمینی و خامنه ای) هلاک نمی شوند و بسیاری بی گناهان مانند کودکان و نوزادان نیز از بین می روند. مثلن در طوفان نوح کل زمین از وجود هر موجود زنده ای، که یقینن کودکان و نوزادان هم در میان آنها بوده اند، پاک شده است. یا در قحطی ها و گرسنگی ها. مسحیان معتقدند انسان به واسطه ماجرای "آدم و حوا" ذاتن گناهکار است و مستوجب تنبیه. اما آیا یک خرد سالم و سرحال! ژنتیکی و ارثی بودن گناهکاری را قبول می کند؟ گذشته از آن، در مورد حقیقت افسانه آدم و حوا توافق در میان نیست. این داستان از نظر خردگرایان دانا و بالغ افسانه ای بیش نیست.(مطلب مسعود را در این زمینه بخوانید).

در نتیجه سنت تنبیه هم در اخلاقی جلوه دادن شرهای دنیوی ناکام است.

سنت رشد
خداوند با خلق جهان و انسان شرایطی را فراهم نموده تا انسان های مستعد رشد و تعالی، به آن برسند؛ ارزش ها و درجاتی که رسیدن به آنها بدون تحمل ریاضت و مشقت ممکن نیست. مثلن برای رسیدن به ارزشهایی همچون شهامت، صبر، بخشش و فداکاری باید رنج هایی مثل جنگ، بیماری، گرسنگی و فقر را تحمل نمود. لذا وجود مقداری شر برای نیل به این اهداف متعالی ضروری است. پس شرهای موجود همگی اخلاقی اند.
نخست، همه شرها را نمی توان برای رشد انسان ها دانست. چطور شخصی که کشته می شود می تواند به تعالی و ترقی برسد؟ این مساله تنها مربوط به انسان ها نیست. حیوانی که در جایی دور در این کره خاکی شامل حال یک شر مثل آتش سوزی یا بهمن یا غیره می شود و احدی خبردار نمی شود، چطور می تواند در تعالی و بهبود روحی روانی اشخاص تاثیر داشته باشد؟

دو اینکه وجود شر واقعی برای ایجاد رشد و تعالی در انسان ها ضروری نیست. مثلن شخص آ می تواند با هیپنوتیزم کردن شخص ب و ایجاد حس دلسوزی و ترحم و فداکاری برای کودکان فقیر، فرد ب را بدون زحمت و بدون شر به تعالی مورد ادعا برساند. نیز با خواندن داستان ها و روایت ها این کار ممکن است. نگویید نمی شود. کار برای خدا نشد ندارد. چه راه کم هزینه تر و انسان گرایانه تری!
سه آنکه میزان شری که باعث متعالی و مترقی شدن انسان ها گردد می تواند ناچیز و جزئی باشد. میزان شر موجود در دنیا بسیار بیشتر است از این مقدار. مانند آنکه پدری با علم به اینکه فرزندش شنا بلد نیست او را به داخل دریا بیاندازد و بگوید من می خواهم به او و دیگران درس فداکاری و دلسوزی و ترحم بدهم. آیا این کار اخلاقی است؟

سنت قیاس

برای شناخت خیر باید شر وجود داشته باشد. اگر شری در کار نباشد خیر بی معنی می شود. پس وجود مقداری شر اخلاقی است.
نخست، خداوند قدیر است. همه کاری می تواند بکند. لذا از او انتظار می رود مراتب را طوری اتخاذ کند که وجود شر پیش نیاز شناخت خیر نباشد. این می تواند یک برهان برای اثبات عدم وجود خدا باشد(که در آینده پیرامون پیدایش یا بنابر ادعای خداباوران، خلقت گیتی صحبت می کنیم). یعنی خداباور با آوردن این دلیل می رود تا وجود خدا را زیر سوال ببرد.

دو آنکه همانطور که در سنت رشد گفته شد، نیازی نبود که شر واقعی برای قیاس آن وجود داشته باشد. همان شبهه و ایراد قبلی بر این سنت نیز وارد است.

سوم اینکه شاید بتوان این دلیل را تنها برای اندکی از شرها پذیرفت. مانند بیماری های قابل علاج مثل سرما خوردگی. اما باید قبول کنیم که شرهای بزرگتر و غیر اخلاقی زیادی موجود است. همانطور که پیشتر گفتیم مرگ کودکان ناقص الخلقه چند ساعته. اگر برای اطرافیان باعث می شود که سلامتی را با بیماری و فرسودگی مقایسه کنند، اما در مورد خود آن کودک یک شر غیر اخلاقی و غیر انسانی صورت پذیرفته است.

سنت معاد

مساله معاد برهان شر را اینگونه پاسخ می دهد که با وجود معاد خداوند در جهان باقی، خیری بسیار بزرگتر را به انسان ها پیش کش می کند.
نخست باید معاد را اثبات کرد. معاد مورد توافق نیست. توجه کنید که فرض بر بحث بین یک خداباور و یک خداناباور است. پس ابتدا خداباور باید معاد و ضرورت آن را اثبات کند. اثبات وجود خدا و معاد تا حدودی به هم وابسته است و نمی توان در اثبات یکی از دیگری به عنوان فرض استفاده کرد.
دو اینکه با فرض درست دانستن معاد این دیدگاه پیش می آید که انسان های محتمل شر در این دنیا، در آخرت شامل خیر می شوند و به بهشت می روند. اما با توجه به باورهای دینی، که معاد یکی از آن هاست، بسیاری هم به جهنم میروند و شامل شری بسیار بزرگتر می شوند. بنابر این مساله معاد در مورد افرادی که در جهان باقی به جهنم می روند و تا ابد در آنجا محتمل شر ابدی می شوند ناکارآمد است. چقدر شر انجام دادن لازم است تا یک قاضی عادل و دانا فردی را به شر ابدی مجازات کند؟
سه آنکه به نظر نمی رسد بسیاری شرها را بتوان با خیری جایگزین کرد. مثلن قربانیان هالوکاست آیا ترجیح می دهند به آن شکل از بین بروند و در آخرت به بهشت بروند یا اینکه اصلن هالوکاستی در کار نبوده باشد؟ صدمات و ضربات روحی و روانی و اقتصادی وارد بر بازماندگان آن ها چطور جبران می شود؟ شاید جواب این باشد که در مورد آخرت و میزان خیرش اطلاعی نداریم تا آن را با شر موجود مقایسه کنیم. البته درست است، پس در این صورت اصلن نباید بحثی پیرامون آخرت به میان بیاید. این مساله یک اعتقاد شخصی ست و از فردی به فرد دیگر متفاوت. پس چنین چیزی نمی تواند پایه و اساس بحث و بررسی باشد.

سنت بهترین جهان ممکن

خداوند جهان را به بهترین شکل بوجود آورده است. هر شکل دیگری از جهان یا دارای خیر کمتر یا شر بیشتری است.
در ابتدا باید گفت این ادعا کاملن تهی و باطل است. انسان ها توانسته اند با پیشرفت دانش خود از میزان شرهای موجود بکاهند. پیشرفت علم پزشکی باعث شده است بسیاری از بیماری ها دیگر کشنده و زجرآور نباشند. اگر کسی با این موضوع مخالف است پس با کل علم و دانش و پیشرفت های حاصل مخالف است. مثلن نباید دندان عقلش را بکشد چرا که او به بهترین شکل خلق شده است. یا نباید عینک بزند.

دو آنکه وجود دنیای بدتر، یک عبارت غلط و غیر منطقی است. چرا که خدا به دلیل داشتن کمال اخلاقی مطلق، نمی تواند و نباید دنیایی بدتر را خلق کند. گفتن اینکه دنیا در بهترین حالت است به این معنی است که دنیاهای بدتری هم ممکن بوده است خلق شود اما نشده. یعنی دنیا می توانسته بدتر خلق شود اما نشده. در حالی که این مساله با فرض وجود خدا ممکن نیست. پس دنیای بدتر بی معنی است. لذا بهترین دنیای ممکن هم بی معنی است.

برخی می گویند انتخاب بهترین دنیا ممکن نیست چرا که می شود خیر را در هر درجه ای که وجود دارد باز هم افزایش داد. مانند بزرگترین عدد. پس برهان شر ناکارآمد است. اما با فرض درست دانستن این ادعا که "بهترین دنیای ممکن، ممکن نیست"، چطور می شود خلق هر دنیایی را برای خدا اخلاقی دانست؟ مانند اینکه بگوییم چون بهترین نظام حکومتی ممکن نیست چرا که همواره سیستم های انسانی را می توان بهبود بخشید، پس انتخاب نظام جمهوری اسلامی یا نظام نازیسم یا فاشیسم انتخابی درست است. یا چون نمی توان فقر را مطلقن از بین برد پس تلاش برای کاهش آن بیهوده است. اما این ادعا اشکال دیگری هم دارد. این ادعا می گوید که تصور جهانی با حداکثر خیر و حداقل شر ممکن نیست، اما به این معنی نیست که نمی توان شرهای طبیعی را از بین برد.

گذشته از همه، اگر جهان خوب مطلق و دارای خیر بی نهایت نا ممکن است، پس چطور خداباوران همین تصور را از خدا دارند؟ آیا این خود جوابی به خداباوری نیست؟
سنت نادانسته

ممکن است سنتی وجود داشته باشد که ما از آن بی اطلاعیم و در آینده کشف شود و وجود آن باعث شود شرهای موجود اخلاقی باشند.
نخست باید گفت که ندانستن دلیل بر بودن نیست. ما نمی توانیم بگوییم نمی دانیم اما وجود دارد و بنابر این بر آن اساس تصمیم بگیریم. ندانستن تنها به معنی ندانستن است. تذکر اینکه این ادعا سفسطه ای تحت نام سفسطه مصادره به مطلوب است. یعنی حکمی که باید اثبات شود را درست بدانیم و از آن به عنوان فرض همان برهان در جهت اثبات همان حکم استفاده کنیم.

دوم اینکه اگر فرض کنیم چنین سنتی وجود دارد، می توانیم این فرض را هم داشته باشیم که پاسخی برای آن وجود داشته باشد تا آن را ناکارآمد جلوه دهد.

سوم اینکه، اگر این بحث درست باشد جایگاه خردگرایی در اثبات یا نفی خدا زیر سوال می رود. خداباور با این حرف می گوید که خدا وجود دارد اما نمی دانیم چرا! خب روشن و واضح است که استدلال و بحث و بررسی برای کسانی موضوعیت دارد که جایگاه خرد خود را به رسمیت بشناسند و عقلایی رفتار کنند.

چهارم اینکه اگر استفاده از چنین مفروضاتی مجاز است، بی خدا هم می تواند ادعا کند که برهانی بسیار قوی و محکم برای رد وجود خدا برقرار است که هنوز کشف نشده است و من هم آن را نمی دانم. اما در آنصورت هر دو کرکره خرد خود را پایین کشیده اند.

نتیجه
در نهایت به شما دوست و خواننده گرامی توصیه می کنم که ازین پس با دیدن هر چیزی شبیه شر، آن را با قوه خرد خود بسنجید و در ترازوی برهان شر وزن کنید.

خدایی در کار نیست، از ابتدا نبوده و نخواهد بود، اما آسمان به زمین نیامده است، زندگی جاریست.

بدرود.

برای بحث و بررسی به گفت و گو دات کام بپیوندید.

فعالیت در توییتر

بازار وبلاگ نویسی مانند گذشته دیگر داغ نیست. کسانی که وبلاگ نویسی و وبلاگ خوانی میکردند امروز بیشتر در توییتر فعال هستند. من هم برای کمک و ا...