مناظره من با جناب مزدک به پایان رسید. این مناظره پیرامون موضوع اخلاق در رابطه با دو موضع سوسیالیسم و کاپیتالیسم بود. از نظر من، کاپیتالیسم نه تنها اخلاقی ست، بلکه از نظام سوسیالیستی اخلاقی تر هم هست. چیزی که من در این مناظره یاد گرفتم این بود که یک سوسیالیست احتمالن چندان اطلاعی از علم اقتصاد نداره. من فکر نمیکنم اگر شما دانشجوی ترم 2 و 3 اقتصاد هم باشید زیاد به چالش کشیدن اونها براتون سخت باشه. چون اونطور که من فهمیدم کمونیست/سوسیالیست ها اقتصاد رو زیاد قبول ندارند و همونطور که بارها اشاره کردم، اقتصاد رو "مالِ خر" میدونند. البته در نظر داشته باشید که منظور از سوسیالیسم تعریفیه که روشن میکنه که مالکیت ابزار تولید خصوصی نمیتونه باشه و برعکس در کاپیتالیسم مالکیت ابزار تولید خصوصی هست.
جناب مزدک انصافن یکی از باهوش ترین و باسوادترین منتقدان اسلام و خرافه گرایی و خداپرستی در وب فارسی هستند. سواد ایشون به خصوص در زمینه تاریخ و به خصوص در تاریخ اسلام و ایران بی نظیره. ولی خب ایشون کمونیست هستند و البته مدافع شوروی در همه اعصار و حتا مدافع شخص استالین ملعون. نظر شخصی من اینه که ایشون در این زمینه دگم و متعصب هستند. ولی این چیزی از احترام من به ایشون و مقامشون کم نمیکنه. من به این نتیجه رسیدم که مناظره و مباحثه با یک انسان کمونیست/سوسیالیست فقط هدر دادن وقت و انرژی شماست. البته روشن کردن اذهان دیگه ای که سخنانتون رو میخونند شاید ارزش اینو داشته باشه که چنین انرژی براش بگذارید. ولی تقریبن مطمئن هستم که طرف مقابل چنین قدرت و انصافی نداره که واقعیت رو درک کنه.
چیزی که در زیر میخوانید پست آخر من در مناظره است که به نتیجه گیری می پردازه.
با درود
طبق قانون مناظره، این پیک واپسین پیک اینجانب است و به نتیجه گیری مباحث اختصاص دارد.
من در این مناظره استدلالات زیر را برای اثبات اخلاقی بودن کاپیتالیسم ارائه کردم:
1. سرمایه داری حقوق فردی افراد را به رسمیت میشمارد. این حقوق فردی شامل حق مالکیت شخصی نیز هست. مالکیت شخصی ابزار تولید از آنجا مورد مخالفت منتقدان قرار دارد که گویا منجر به آنچه از نظرشان "بهره کشی" ست می شود. من در پیک های شماره #5 و #7 به خوبی پوچ بودن این ادعا را این موارد را توضیح داده ام.
2. چنانچه بخواهیم از اخلاقیات سخن بگوییم، ناچاریم آزادی فردی هر انسان را در مالکیت اموال و سرمایه مجاز بدانیم. موضوعِ دستمزد کارگر و عادلانه بودن/نبودن آن یک موضوع ثانویست. به این معنی که در پسِ رسمیت دادن به چنین حقی ست که باید موضوع ثانوی مورد توجه قرار گیرد.
3. درمورد حق و حقوق کارگر چنانچه قبلن در پیک #5 تشریح کردم، سیستم کاپیتالیستی مبتنی بر "جزا و پاداش" ساخته شده است. هرچقدر در کاپیتالیسم نوآور و مولد باشید، همانقدر هم پاداش خواهید گرفت. چه چیزی از این عادلانه تر؟ بیشمارند مثال هایی از کارگران و کارمندان دون پایه که با تلاش و کوشش خود به رده های بالا رسیده و پاداش خود را گرفته اند.
4. در کاپیتالیسم یک دولت خود را وامدار مردم می داند. هزینه های دولت از طریق منبع عمده ای به نام مالیات تامین می شود. بر این پایه، بر خلاف سخنان پوپولیستی و شعارگونه، دولت به واقع وامدار و وابسته ی مردم است.
همچنین استدلالات زیر را برای اثبات غیراخلاقی بودن سوسیالیسم ارائه کردم:
1. سوسیالیسم حقوق اولیه افراد را مبنی بر حق "داشتن" به رسمیت نمیشمارد. با توجه به توضیحات ارائه شده پیرامون نتایج این حق و موضوع غیرواقعیِ "بهره کشی" ، سلب چنین حقی از افراد توجیهی ندارد.
2. سوسیالیسم بدون سیستم جزا و پاداش، یک سیستم غیراخلاقی ست. چرا که سزای فردِ پرتلاش و مولد را به اندازه ی فرد تنبل و مفت خور پایین می آورد و از سویی دیگر پاداش فرد تنبل و غیرمولد را به اندازه ی فرد مولد و مبتکر بالا می برد.
3. گذشته از مورد قبلی، اگر در نظر بگیرید که براستی تلاش سوسیالیست ها اینست که "حقِ اضافیِ سرمایه گذار را از وی بگیرند و به حقِ کمِ کارگر بدهند" پس چطور سیستمی را که در آن، چنین بی اخلاقی صورت می پذیرد با سیستمی که در آن همین بی اخلاقی صورت می گیرد جایگزین می کنند؟ در سوسیالسیم همه به یک چوب زده می شوند و فرقی نمی کند شما چه توان و استعدادی داشته باشید. همه در یک سطح درآمد و پاداش قرار دارید.
4. سیستم سوسیالیستی از نظر اقتصادی یک سیستم مریض و غیرمولد است. ارزش افزوده و بهره وری در این سیستم معنی ندارد. چنانچه فعالیتی غیربهرهور در جریان باشد، آن فعالیت تنها هدر دهنده ی منابع و سرمایه ها و یک فرآیندِ مصرف کننده است. چنانچه ادعای خودِ سوسیالیست ها نیز اینست که تولید بیش از نیاز جامعه صورت نمیگیرد! و این یعنی همه چیز مرزمند و دستوری ست.
5. سیستم سوسیالیستی منجر به تمرکز قدرت و مایه های قدرت در دست دولت می شود. بدون دولت سیستم سوسیالیستی نمی تواند کار کند. این دولت است که فعالیت های اقتصادی را مدیریت می کند و این دولت است که حقوق افراد را می پردازد. چنین دولتی، چنانچه از ابتدای زاییده شدن این پدیده ی شوم دیده ایم، دولتی خودمحور و دیکتاتور خواهد بود.
بسیاری از موارد بالا که به عنوان چالش سوسیالیسم مطرح شد از سوی مدافع، جناب مزدک بامداد به طرز معنی داری بی پاسخ ماند. همچنین بسیاری از موارد که از سوی ایشان برای حمله به کاپیتالیسم مطرح شد، ایرادی به قانونمندی و ساختار داشتن اقتصاد بود، نه به اخلاقی بودن/نبودن کاپیتالیسم. خب اینهم که روشن است که اقتصاد علم تخصیص منابع محدود به فعالیت هاست. بنابر این دارای ساختار و قانون است و چنانچه این علم را قبول نداشته باشید، اصلن لزومی به ورود به یک مناظره و هدر دادن توان و انرژی خود نیست!
در پایان این نکته را یادآوری مجدد می کنم که منظور از سوسیالیسم در این مناظره همان تعریف موجود در پیک اول است. لذا لیبرال سوسیالیسم و سوسیال دموکراسیسم و هر گرایش چپ دیگری که مالکیت فردی را مجاز بداند در این تعریف نمی گنجند.
جا دارد از مدیریت محترم انجمن دفترچه دات کام و همچنین از میزبان محترم، جناب Theodor Herzl و نیز سایر مدیران محترم برای میزبانی این مناظره سپاسگزاری و تشکر کنم. همچنین از جناب مزدک بامداد که در این مناظره شرکت کردند سپاسگزارم. امید است روزی پیرامونِ مباحث صرفِ اقتصادی نیز مناظره ای بین این دو دیدگاه داشته باشیم.
جناب مزدک انصافن یکی از باهوش ترین و باسوادترین منتقدان اسلام و خرافه گرایی و خداپرستی در وب فارسی هستند. سواد ایشون به خصوص در زمینه تاریخ و به خصوص در تاریخ اسلام و ایران بی نظیره. ولی خب ایشون کمونیست هستند و البته مدافع شوروی در همه اعصار و حتا مدافع شخص استالین ملعون. نظر شخصی من اینه که ایشون در این زمینه دگم و متعصب هستند. ولی این چیزی از احترام من به ایشون و مقامشون کم نمیکنه. من به این نتیجه رسیدم که مناظره و مباحثه با یک انسان کمونیست/سوسیالیست فقط هدر دادن وقت و انرژی شماست. البته روشن کردن اذهان دیگه ای که سخنانتون رو میخونند شاید ارزش اینو داشته باشه که چنین انرژی براش بگذارید. ولی تقریبن مطمئن هستم که طرف مقابل چنین قدرت و انصافی نداره که واقعیت رو درک کنه.
چیزی که در زیر میخوانید پست آخر من در مناظره است که به نتیجه گیری می پردازه.
با درود
طبق قانون مناظره، این پیک واپسین پیک اینجانب است و به نتیجه گیری مباحث اختصاص دارد.
من در این مناظره استدلالات زیر را برای اثبات اخلاقی بودن کاپیتالیسم ارائه کردم:
1. سرمایه داری حقوق فردی افراد را به رسمیت میشمارد. این حقوق فردی شامل حق مالکیت شخصی نیز هست. مالکیت شخصی ابزار تولید از آنجا مورد مخالفت منتقدان قرار دارد که گویا منجر به آنچه از نظرشان "بهره کشی" ست می شود. من در پیک های شماره #5 و #7 به خوبی پوچ بودن این ادعا را این موارد را توضیح داده ام.
2. چنانچه بخواهیم از اخلاقیات سخن بگوییم، ناچاریم آزادی فردی هر انسان را در مالکیت اموال و سرمایه مجاز بدانیم. موضوعِ دستمزد کارگر و عادلانه بودن/نبودن آن یک موضوع ثانویست. به این معنی که در پسِ رسمیت دادن به چنین حقی ست که باید موضوع ثانوی مورد توجه قرار گیرد.
3. درمورد حق و حقوق کارگر چنانچه قبلن در پیک #5 تشریح کردم، سیستم کاپیتالیستی مبتنی بر "جزا و پاداش" ساخته شده است. هرچقدر در کاپیتالیسم نوآور و مولد باشید، همانقدر هم پاداش خواهید گرفت. چه چیزی از این عادلانه تر؟ بیشمارند مثال هایی از کارگران و کارمندان دون پایه که با تلاش و کوشش خود به رده های بالا رسیده و پاداش خود را گرفته اند.
4. در کاپیتالیسم یک دولت خود را وامدار مردم می داند. هزینه های دولت از طریق منبع عمده ای به نام مالیات تامین می شود. بر این پایه، بر خلاف سخنان پوپولیستی و شعارگونه، دولت به واقع وامدار و وابسته ی مردم است.
همچنین استدلالات زیر را برای اثبات غیراخلاقی بودن سوسیالیسم ارائه کردم:
1. سوسیالیسم حقوق اولیه افراد را مبنی بر حق "داشتن" به رسمیت نمیشمارد. با توجه به توضیحات ارائه شده پیرامون نتایج این حق و موضوع غیرواقعیِ "بهره کشی" ، سلب چنین حقی از افراد توجیهی ندارد.
2. سوسیالیسم بدون سیستم جزا و پاداش، یک سیستم غیراخلاقی ست. چرا که سزای فردِ پرتلاش و مولد را به اندازه ی فرد تنبل و مفت خور پایین می آورد و از سویی دیگر پاداش فرد تنبل و غیرمولد را به اندازه ی فرد مولد و مبتکر بالا می برد.
3. گذشته از مورد قبلی، اگر در نظر بگیرید که براستی تلاش سوسیالیست ها اینست که "حقِ اضافیِ سرمایه گذار را از وی بگیرند و به حقِ کمِ کارگر بدهند" پس چطور سیستمی را که در آن، چنین بی اخلاقی صورت می پذیرد با سیستمی که در آن همین بی اخلاقی صورت می گیرد جایگزین می کنند؟ در سوسیالسیم همه به یک چوب زده می شوند و فرقی نمی کند شما چه توان و استعدادی داشته باشید. همه در یک سطح درآمد و پاداش قرار دارید.
4. سیستم سوسیالیستی از نظر اقتصادی یک سیستم مریض و غیرمولد است. ارزش افزوده و بهره وری در این سیستم معنی ندارد. چنانچه فعالیتی غیربهرهور در جریان باشد، آن فعالیت تنها هدر دهنده ی منابع و سرمایه ها و یک فرآیندِ مصرف کننده است. چنانچه ادعای خودِ سوسیالیست ها نیز اینست که تولید بیش از نیاز جامعه صورت نمیگیرد! و این یعنی همه چیز مرزمند و دستوری ست.
5. سیستم سوسیالیستی منجر به تمرکز قدرت و مایه های قدرت در دست دولت می شود. بدون دولت سیستم سوسیالیستی نمی تواند کار کند. این دولت است که فعالیت های اقتصادی را مدیریت می کند و این دولت است که حقوق افراد را می پردازد. چنین دولتی، چنانچه از ابتدای زاییده شدن این پدیده ی شوم دیده ایم، دولتی خودمحور و دیکتاتور خواهد بود.
ترجمه: ما خوشحالیم
بسیاری از موارد بالا که به عنوان چالش سوسیالیسم مطرح شد از سوی مدافع، جناب مزدک بامداد به طرز معنی داری بی پاسخ ماند. همچنین بسیاری از موارد که از سوی ایشان برای حمله به کاپیتالیسم مطرح شد، ایرادی به قانونمندی و ساختار داشتن اقتصاد بود، نه به اخلاقی بودن/نبودن کاپیتالیسم. خب اینهم که روشن است که اقتصاد علم تخصیص منابع محدود به فعالیت هاست. بنابر این دارای ساختار و قانون است و چنانچه این علم را قبول نداشته باشید، اصلن لزومی به ورود به یک مناظره و هدر دادن توان و انرژی خود نیست!
در پایان این نکته را یادآوری مجدد می کنم که منظور از سوسیالیسم در این مناظره همان تعریف موجود در پیک اول است. لذا لیبرال سوسیالیسم و سوسیال دموکراسیسم و هر گرایش چپ دیگری که مالکیت فردی را مجاز بداند در این تعریف نمی گنجند.
جا دارد از مدیریت محترم انجمن دفترچه دات کام و همچنین از میزبان محترم، جناب Theodor Herzl و نیز سایر مدیران محترم برای میزبانی این مناظره سپاسگزاری و تشکر کنم. همچنین از جناب مزدک بامداد که در این مناظره شرکت کردند سپاسگزارم. امید است روزی پیرامونِ مباحث صرفِ اقتصادی نیز مناظره ای بین این دو دیدگاه داشته باشیم.